خانم شیرین عبادی چه کسانی خطا کردند؟

یادداشتی از یدالله بلدی جامعه شناس و کنشگر سیاسی در پاسخ به مصاحبه خانم شیرین عبادی

شما که مدافع خستگی ناپذیر حقوق بشر هستید، شاید اطلاع نداشته باشید که عده ای ازجوانان اندیشمند ما که آرمانی جز بهروزی مردم نداشتند، درزیر شکنجه های ساواک گل زندگیشان پرپر شد و قلب پر مهرشان از کار ایستاد این اسامی را برای شما مینویسم شاید روزی برای آرشیو شما لازم باشد این فرزندان شریف میهن از سال ۵۰ تا  ۵۷ زیر شکنجه جان باختند…

در این برهه از زمان که مردم میهن سخت ترین و بحرانی ترین روزهای زندگی را می گذرانند واز ناملایمات زیادی رنج می برند، تورم وگرانی مردم زحمتکش و تهیدست و حتی طبقه متوسط را به ستوه آورده وخانواده های کشته شدگان جنبش آبان ماه وهواپیمای اوکراینی همچنان داغدار عزیزانشان هستند، ناگهان شبیخون ویروس کرونا بر رنجهای مردم افزود.

درحین تحمل این همه درد ورنج خانم شیرین عبادی برنده جایزه نوبل از مردم بخاطر”خطایی” که کردیم و در انقلاب شرکت کردیم از جوانان پوزش خواست که آینده آنان را خراب کرده است ودریک مصاحبه در پاسخ به پرسشگر که می پرسد” شما چه کم داشتید که انقلاب کردید “پاسخ میدهد “عقل کم داشتیم” خانم عبادی دراین نوشته فقط دورژیم را با هم مقایسه میکند وبه علل وعوامل وریشه های انقلاب اشاره ای نمیکند این برخورد سطحی با انقلاب از جانب برنده جایزه نوبل تاسف بار است.

البته بخشی ازمردم وبویژه جوانان پدران ومادران خودوجریانهای سیاسی وروشنفکران را عامل انقلاب می دانند اما علل انقلاب را در نظر نمی گیرند، نیروهای سیاسی وروشنفکران، آرمانی جز بهروزی مردم واستقرار آزادی وعدالت نداشتند وتاکنون برسر آرمانهای انسانیشان هزاران نفر جان باخته اند ودهها هزار نفر زندان وشکنجه را تحمل کردند.

انقلاب گسترده ترین وفراگیر ترین حرکت جامعه است که ساختار های سیاسی، اجتماعی ، اقتصادی وفرهنگی را دگر گون میکند پیامدها ونتایج وعوارض وجهت گیری انقلاب به عوامل متعددی بستگی دارد که معمولا چندین عامل نقش تعیین کننده دارند، درانقلاب سال ۵۷در ایران نیز عوامل متعددی دخالت داشتند که موثر ترین این عوامل عبارت بودند از:

۱: حاکمیت فردی: پس از کودتای ۲۸ مرداد شاه بتدریج خودکامگی خود را مستقر و تثبیت کرد و تمام تصمیمهای کلان را در امور داخلی وخارجی به تنهایی میگرفت، یادداشتهای علم وزیر دربار ونزدیکترین دولتمرد به شاه نشانگر خودکامگی شاه است که حتی با نخست وزیر وزیران نیز مشورت نمی کرد.

۲: عدم فعالیت احزاب سیاسی ونهادهای صنفی” پس از کودتای ۲۸ مرداد تمامی احزاب وجبهه های سیاسی سرکوب شدند و اعضای رهبری این جریانات به اعدام وزندان محکوم شدند وفقط احزاب وابسته به دولت فعالیت داشتندکه فعالیتی جز مجیزگویی شاه نداشتند تمامی سندیکاههای کارگری وکانونها ونهادها نیز از استقلال برخوردار نبودند و ساواک بر انتخاب روسای این نهادها دخالت می کرد و عملکرد آنان را به دقت زیر نطر داشت روسای نهادها نیز وابسته به دولت بودند چنانکه رئیس کانون وکلا سناتور ورئیس نظام پزشکی معاون وزیربود ، کانون نویسندگان ایران نیز اجازه فعالیت نداشت.

۳ : تاسیس حزب رستاخیز: درروز ۱۱ اسفند ۱۳۵۳ شاه بر صفحه تلویزیون ظاهر شد وتاسیس حزب رستاخیز را اعلام کردو شهروندان را ملزم به عضویت دراین حزب نمود واعلام کرد هرکس نمی خواهد عضو حزب شود باید از کشور خارج شود، حوزه های زیادی در شهرها مناطق ومحلات ایجاد شد اما چون حزب با دستور ایجاد شده بود وضرورت تشکیل آن درجامعه وجود نداشت از کارایی برخوردار نبود ومردم حق دخالت در سرنوشت خودرا نداشتند این حزب نتوانست نقش موثری در تحولات سیاسی ایفا کند شاه برای تاسیس حزب رستاخیز با هیچ کدام از دولتمردان مشورت نکرده بود، شکست حزب رستاخیز در عدم کسب اعتماد مردم یکی از موجبات سقوط رژیم بود.

۴: حاشیه نشینی : پس از اصلاحات ارضی تحولاتی درساختار روستاها پدید آمدوچون برنامه مشخصی برای رشد تولیدات کشاورزی وتوسعه دامپروری درروستاها واستفاده از نیروی روستائیان وجود نداشت روستا ئیان برای زندگی بهتر واستفاده از امکانات شهری بتدریج بشهرهای بزرگ کوچ کردندوچون فاقد سرمایه وتخصص بودند درحاشیه شهرها در آلونکها سکنی گزیدند که فاقد امکانات وخدمات ضروری شهرنشینی مانند آب لوله کشی ، برق ودیگر امکانات بود در سالهای دهه ۴۰ و۵۰ این آلونک ها مانند قارچ از زمین روئیدند که همرمان با این آلونک ساختمانهای مجللی درتهران ودرشهرهای بزرگ برپامیشد وشهرها دارای دوچهره متفاوت شدند حاشیه نشینها بکارهایی مانند دستفروشی کارگری ساختمان وبلیت بخت آزمایی فروشی میپرداختند وبرخی از جوانان نیز طعمه های مناسبی برای باندهای تبهکار بودند در تابستان ۵۶شهر داری شرق تهران اقدام به تخریب آلونکها کرد که موجب درگیری چند روزه بین مانوران شهرداری وخاشیه نشینها شد واین مقاومت انعکاس زیادی درافکار عمومی داشت این مقاومت یکی از عوامل گسترش اعتراصات عمومی بر علیه رژیم شد.

۵ : عدم توارن توسعه اقتصادی وتوسعه سیاسی : از اوائل دهه ۴۰ توسعه اقتصادی با ایجاد کارخانه ها ، بانکها، جاده ها و فرودگاهها در کشور آغاز شد ودر دهه ۵۰ به علت افزایش قیمت نفت شتاب بیشتری گرفت اما درسال ۵۵ با پائین آمدن بهای نفت بسیاری از پروژه ها ناتمام ماند ، توسعه اقتصادی این سالها دو اشکال عمده داشت اول اینکه توسعه اقتصادی در سطح کشور متوازن نبود استانهای سیستان وبلوچستان ایلام واستانهای حاشیه خلیج فارس ازاین توسعه اقتصادی چندان بهره ای نبردند اشکال دوم اینکه توسعه اقتصادی با توسعه سیاسی همراه وهماهنگ نبود زیرا در این سالها جریانات سیاسی اجازه فعالیت نداشتند و انتخابت مجالس نیز کاملا فرمایشی بود.

۶: اختلاف طبقاتی: در دهه ۴۰ و به ویژه ۵۰ هرچند طبقه متوسط از زندگی نسبتاً مناسبی برخوردار بود اما اختلاف طبقاتی بین دوطبقه ثروتنمد و سرمایه دار وزحمتکشان و تهیدستان روز به روز بیشتر میشد درحالیکه ساختن کاخهای مجلل وکاباره ها وکازینوها وهتل ها درتهران ودیگر شهر ها افزایش می یافت آلونکها نیز بیشتر میشد ودر حالیکه اتومبیلهای آخرین مدل در شمال شهر تهران در حرکت بودند در روستاهای دور افتاده مردم ساعتها باید پیاده می رفتند تا به جاده برسند در آستانه انقلاب بعضی از تهیدستان برای احتمال زندگی بهتر به صفوف اعتراض کنندگان پیوستند.
۷: خشونت ساواک: در هر کشوری وجود سازمان امنیت از ضروریات است اما درکشور هائی که با شیوه خودکامگی اداره می شوند حاکمیت برای تداوم سلطه خود به خشونت وسرکوب متوسل میشود، ساواک با سه شیوه ارعاب مردم، شکنجه وزندانی کردن مخالفین ونظارت بر تمام سازمانها ونهادهاهای دولتی وغیر دولتی تلاش میکرد تا کنترل خودرا برجامعه اعمال کند ، ساواک در افکار عمومی مقبولیت نداشت بطوریکه مرگ طبیعی مخالفان را به ساواک نسبت میدادند مانند مرگ زنده یادان صمد وتختی، روسای ساواک از میان فرماندهان ارتش که وفاداری آنان به شاه اثبات شده بود انتخاب میشدند دردهه ۵۰ با اوج گیری مبارزات جریانات مخالف، ساواک برای سرکوب ونابودی نیروهایی که مبارزه مسلحانه می کردند سبعیت را در شکنجه کردن از حد گذراند وگشتهای ساواک درخیابانها جوانان مظنون را دستگیر می کردند و از سال ۵۳ خانه گردیها شروع شد به طوری که شبانه یک محله را قرق می کردند وتمام منازل را تفتیش می کردند دریکی از این گشتهای شبانه از خانمی پرسیده بوند همسرتان کجاست ایشان پاسخ داداه بود در زندان شماست.
۸ : سترون بودن دولتمردان: هیچ کدام از نخست وزیران و وزیران و نمایندگان مجلس جرات کوچکترین انتقاد از اقدامات شاه را نداشتند وهمه در خدمت اجرای اوامر ملوکانه بودند و اگر مانند عامل نماینده مجلس و یا رئیس سابق سازمان برنامه و بودجه انتقاد می کردند بلافاصله کشته می شدند درتمام ساالهای بعد از کودتا یک شخصیت وجیه المله درمیان دولتمردان ونمایندگان وجود نداشت وهمه مجیزگوی شاه بودند از ای نرو هنگامی که شاه درحال سقوط بود هیچ کدام از مقامات رژیم محبوبیتی درمیان مردم نداشتند تا با توسل به آنان بتواند مردم را آرام کنند وناچار دست به دامان دو عضو برجسته جبهه ملی واز یاران زنده یاد مصدق شد واز زنده یادان دکتر صدیقی و شاپور بختیار برای پست نخست وزیری دعوت کرد.عدم وجود یک چهره ملی ومحبوب درمیان دولتمردان شاه یکی از عوامل سقوط شاه بود.

درچنین فضائی که امکان فعالیت احزاب ونهادهای مستقل نبود و سانسور کتاب وجود داشت وروزنامه ها کوچکترین انتقادی از دولت نمی کردند مذهبیونی که به اسلام سیاسی باور داشتند زیرکانه به سازماندهی تجمع های خود مشغول بودند هزاران مسجد، صدها حسینیه، هیاتهای عزاداری، جلسات قرائت قرآن وبرگزاری مراسم عزاداری وجشنهای مذهبی امکاناتی بود که مذهبیون سیاسی از آن بهره می بردند، بازاریان متمول نیز با تاسیس مدارس در محلات سنتی وجنوب شهر به تربیت دانش آموزان مذهبی پرداختند این کلاسها با مدیریت ملایان اداره می شد دروس با صلوات آغاز می شد وبا صلوات خاتمه می یافت پس از انقلاب عده زیادی از این دانش آموزان به کمیته ها و بسیج و وزارت اطلاعات پیوستند ، حسینیه ارشاد وسخنرانی های علی شریعتی روزهای پنج شنبه صدها دانشجو را جذب می کرد وکتابهای شریعتی در همه جا پخش می شد ، در دانشگاه سید حسین نصر استاد فلسفه و رئیس دانشگاه صنعتی که رئیس دفتر فرح پهلوی بود در دانشگاه ها مسجد می ساخت وشاگرد ایشان حداد عادل از ملایانی مانند مطهری، مفتح وفلسفی برای سخنرانی دعوت می کرد درحالی که بارها دانشجویان از شاملو اخوان و آریانپور برای سخنرانی دعوت کردند که اجازه برگزاری داده نشد ساواک تمام فعالیت مذهبیون را زیر نظر داشت اما برای مبارزه با عقاید کمونیستی وروشنفکری دست آنها را باز گذاشته بود در زمانیکه کتابهای شریعتی در ابعاد وسیع پخش میشد زنده یاد علی اکبر اکبری کتابی درنقد دیدگاههای شریعتی نوشت .که کتاب توقیف شد و خود زندانی گردید تمامی نهادهای مذهبی در آستانه انقلاب به عنوان یک نیروی بالقوه در خدمت انقلاب برامد کردند.
خانم شیرین عبادی گرامی ، مسلماً خدمات ارزنده شما به کودکان و زنان خیابانی و دیگر آسیب دیدگان اجتماعی هرگز فراموش نخواهد شد اما ای کاش اندکی هم به علل انقلاب می پرداختید شما که مدافع خستگی ناپذیر حقوق بشر هستید شاید اطلاع نداشته باشید که عده ای ازجوانان اندیشمند ما که آرمانی جز بهروزی مردم نداشتند در زیر شکنجه های ساواک گل زندگیشان پرپر شد وقلب پر مهرشان از کار ایستاد این اسامی را برای شما مینویسم شاید روزی برای آرشیو شما لازم باشد این فرزندان شریف میهن از سال ۵۰ تا ۵۷ زیر شکنجه جان باختند بهروز دهقانی، هوشنگ تیز آبی، پرویز حکمت جو، مراد نانکلی، فاطمه امینی، هوشمند خامنه ای، ابراهیم خلبق، محمود نمازی، منصور فرشیدی، وشاهرخ هدایتی ضمنا دستگاه شکنجه آپولو وزندانهای اوین وقزالحصار وگوهردشت را این جنایتکاران نساختند بلکه میراث رژیم پیشین بود وپایه های اولیه وزارت اطلاعات را فردوست ودیگر همکارانش بنیاد نهادند.
خانم عبادی گرامی نمی توان با مقایسه دو نظام ، جنایتکار کوچکتر را تبرئه کرد ، غارت وجنایت دراین رژیم با رژیم پیشین قابل قیاس نیست ظلم وستم رژیم کنونی برمردم ستمدیده ما بی حد وحصر است اما نطفه عوامل این همه بیداد در آن رژیم بسته شده بود این خطای شما ودیگر شهروندان نبود این خطای رژیم پیشین بود که این هیولا در کشور محنت زده ما بر آمد کرد امیدواریم از تجربیات گذشته بیاموزیم وبتوانیم جامعه ای انسانی عاری از فقر وتبعیض وشکنجه برپا کنیم.

یدالله بلدی

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

پنج × 2 =