بچشید آش شوری را که یکصد و پنجاه سال برای ما پختید. همه را به گردن ترامپ نیندازید.

روز ششم ژانویه ۲۰۲۱

بچشید آش شوری را که یکصدوپنجاه سال برای ما پختید. همه را به گردن ترامپ نیندازید. امروز کودکان مظلوم کارگران ما گرسنه سر به بالین می گذارند. از خود بپرسید چرا؟ راستی چرا؟!

فقط به نمونهای اشاره می‌کنم:

آیا به یاد دارید چگونه با کودتای ننگینی ملت ما را به روز سیاه نشاندید؟ نخست وزیر محبوب ما را از خدمت به ایران بازداشتید و او را تا آخر عمر به زندان انداختید و در احمدآباد تحت نظر قرار دادید. پادشاهان خونخوار و قصی‌القلب را بر ما گماردید تا از منافع شما دفاع کنند.

در زیر مقاله ای را از زنده یاد دکتر نصرالله شیفته در آن دوران درج می کنم تا نمونه باشد از آنچه بر ما ارزانی داشتید.

چهار چهره تابناک سیاسی در دو قرن اخیر ایران

چهار صدر اعظم و نخست وزیر محبوب:

حاج ابراهیم کلانتر شیرازی(اعتمادالدوله) ۲- قائم مقام فراهانی ۳-میرزا تقی‌خان امیرکبیر ۴- دکتر محمد مصدق.

* * *

زنده یاد دکتر نصرالله شیفته سردبیر روزنامه‌های مرد امروز و باختر امروز در صفحه هفت از چاپ دوم کتابی که با عنوان “زندگینامه و مبارزات سیاسی دکتر محمد مصدق” در بهار سال ۱۳۷۶ خورشیدی منتشر کرد نوشت:

طی دو قرن اخیر از آغاز سلطنت فتحعلی‌شاه (۱۲۱۲ه.ق) تا سال ۱۳۳۲ خورشیدی، چهار چهره تابناک سیاسی و مردمی به عنوان صدراعظم و نخستوزیر در ایران برسرکار آمدند که ضمن انجام خدمات پاک، شایسته، وطن پرستانه، خدمتگذار مردم، ضــــّد دخالت اجنبی، سرانجام به تحریکات عوامل منفور سیاسی روس و انگلیس (من “نگارنده” اضافه می کنم: امریکا را) و بفــــرمـان چهار پادشاه، سه تن نخستین با وضع بسیار تأثرانگیزی کشته شدند و نفــــــر چهـــارم در اثر توطئه ای از کار برکنار و محاکمه و زندانی گردید و سپس تحت نظـــر قــرار گـرفت و سرانجام همــراه با تألمات و تأثرات سیاسی و تاریخی در تبعید زندگانی را بـدرود گفت.

خلاصه زندگانی این چهـــــار نام آور سیاسی دو قرن اخیر بشرح زیر است:

حاج ابراهیم خان کلانتری وی که صدراعظم مقتدر، هوشمند و فعال و مبارز

با فساد و رشوه‌خواری بود، فتحعلی‌شاه، در سال ۱۲۱۲ ه.ق تاج و تخت خود را مدیون وی می دانست. پس از شش سال که “کلانتر” در اصطلاحات اداری و مملکتی و مبارزه با فساد موفق شد، “فتحعلی‌شاه” سخت از قدرت و نفوذ فوق‌العاده وی دچار ترس و وحشت شد. “حاج ابراهیم خان کلانتر” بسیاری از مقامات حساس مملکت را بدست مـــردان فعــال و پاک و دوستان و بستگان خود داد. از این اقدامات اصلاح‌طلبانه صدراعظم، ” فتحعلی‌شاه” در سال ۱۳۱۸ تصمیم گرفت به قدرت این خدمتگذار هوشمند بزرگ وطنش خاتمه دهد، بر اثر یک توطئه مشاورانش، تمامی اعضای خانواده و کسان «حاج ابراهیم خــان کلانتر» که شاغل مقامات مهم دولتی بودند، در یک زمان دستگیر ساختند و همگیشان را به قتل رسانیدند.

فتحعلی‌شاه ظالم و فاسد، نخست دستور داد چشمان صـــدراعظـــم او را کـــــور کنند و زبانش را ببرند، سپس زنده او را در یک دیگ آب جـوش انداخته و او را بـه قتــــل بـــرسانند، دستور داد اموالش را ضبط کنند.

«حاج ابراهیم خان کلانتر» صدراعظمی اصلاح طلب، ضدفساد و رشوه آن زمان بـود. به همین علت با دسائس اطرافیان شاه و اجانب به قتل رسید. این فجایع زبانزد خاص و عام بود.

فتحعلی‌شاه ۶۸ سال عمر و ۳۷ سال سلطنت کرد.

«به نقل از کتب تاریخ معاصر»

* * *

۲ قائم مقام فراهانی، صدراعظم «محمدعلیشاه» – میرزا ابــوالقاسم، قـــائم مقام فراهانی در ۱۱۹۳ ه.ق متولد شد. وی «محمد میرزا» را به تخت سلطنت رسانید و به صدارت وی منصوب گشت. او مردی دانشمند و ادیب بود. در نظم و نثر مقامی بس والا داشت. از آثار معروف وی مثنوی«جلایرنــــامه» است. «قائم مقام فراهانی» در مملکت داری و مبارزه با فساد سخت تلاش می‌کرد. وی با توطئه اطرافیان شاه و مفسدین در روز ۲۴ صفر (۱۲۵۱ ه.ق) بنام شاه به باغ نگارستان (میدان بهارستان) احضــــار می‌شود. وی در کاخ مذکور حضور یافته جلادان محمد شاه وی را به مدت ۶-۵ روز در اتاقی زندانی ساختند که شب آخر ماه صفر وی را بدستور شاه به حوضخانه می‌برند و در دالان حوض‌خانه «اسمعیل‌خان قراچه داغی» با چند میرغضب وی را به‌ زمین زده، دستمالی در حلق وی فرو برده و او را خفه می‌سازند و او را می کشند.

«محمد شاه» پس از خفه ساختن صدراعظم لایق و خدمتگذار وطنش (قائم مقام فراهانی) در کاخ بهارستان، دستور داد که «حاج میرزا آقاسی» که معلم سرخانه شاه بــــود بجای او به صدارت برسد. این شخص معلم که شعور سیاسی مملکت‌داری را نداشت بسیار نزدیک بین و ابله بود.

«حاج میرزا آقاسی» سیزده سال فــــرمــانفــرمای حقیقی ایـــران بــود، کـــاملا از سیاستمداری و فنون نظامی بی خبر بود، وی بقدری خودبین و مغــرور بود که حاضر نمی شد از کسی تعلیماتی قبول کند، بعلاوه آنقدر حسود بود کـــه ممکــن نشد شخصی را برای همکاری و معاونت خود انتخاب نماید. در حرکات و عاداتش تنبلی و کاهلی کاملا مشهود بود. وی خزانه کشور را بحدود افلاس و ورشکستگی رسانیده حقوق سربازان و ارتش را معمولا سه تا پنجسال بتعویق انداخت و سوارنظام عشایری از بین رفت و منحل شد.

در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه، حاج میرزا آقاسی از کار برکنار شد. املاک متصرفی حاج میرا آقاسی پس از سقوط وی به (۱۴۳۸) قریه بوده است (کتاب تاریخ هدایت جلد سوم صفحه ۴۴) که همگی آنها را با قدرت و دسیسه صدر اعظمی خود تصرف کرد.

«نقل از کتب تاریخ معاصر»

میرزا تقی‌خان امیر کبیر- صدراعظم «ناصرالدین شاه» – «میرزا تقی خان»

در سال ۱۲۲۲ ه.ق متولد شد. وی که در کنار ناصرالدین میرزا ولیعهد بود، پس از مرگ پدرش او را به تاج و تخت رسانید. ناصرالدین شاه وی را به صدارت اعظم بــرگــزید. میرزا تقی‌خان برای جلوگیری از حسادت اطرافیان شاه از قبول لقب «صدر اعظم» خودداری کرد، فقط لقب «امیرنظام» را پذیرفت.

«امیرکبیر» نخست در تاسیس دانشگاه بنام دارالـــــفنون در ۷ رشته علوم در سال ۱۲۲۶ اقدام کرد، از جمله اصلاحات وی تاسیس «ضرابخانه» ساختن اولین خط آهن، ساختن نخستین کارخانه بلورسازی، کارخانه شکر ریزی، چراغ گاز و تأسیس یک ارتش پیشرفته و تسلیحات مدرن. در مبارزه با فساد و رشوه‌خواری سخت در تلاش بود و در سیاست سخت در برابر نفوذ خارجیان مقاومت می کرد.

وی در ۲۰ محرم ۱۲۶۸ پس از سه سال و دو ماه و سه روز صدارت بنا به توصیه «مهد علیا» مادر شاه که در امور مملکت‌داری صدراعظم دخالت می‌کرد و توطئه دیگر اطرافیان فاسد شاه و اجانب از کار برکنار شد و به کاشان تبعید گردید. پس از چهل روز در ۱۸ ربیع الاول ۱۲۶۸ (برابر۱۹ دی ۱۲۳۰ خورشیدی) در سن ۴۶ سالگی در حمام فین کاشان بدستور شاه ظالم و فاسد رگ زدند و به قتل رسید. وی با خون خود بر دیوار حمام لااله الاالله نوشت و جان سپرد.

امیرکبیر نخستین صدراعظم بود که در توازن بودجه مملکت سخت تلاش می کــــرد که دخل و خرج بودجه (با دو کرور کسری) متوازن گردد. «امیرکبیر» همواره دستور می داد که همگان از امتعه خارجی مصرف نکنند و خود پارچه بافت مملکتش را می پوشید و کالاهای داخلی را مصرف می کرد. وی سخت جلوی دخالت سفارتخانه های روس و انگلیس در امور مملکتی را می گرفت و مادر شاه(مهد علیا) را در دخالت امور کشور ممنوع ساخت.

۴-دکتر محمد مصدق که بزرگمردی پاکدل و سیاستمداری هوشمند، ضد دخالت بیگانگان بود و به کمک اعضاء جبهه ملی، صنعت نفت ایران را که سال‌های سال توسط عوامل انگلیس غارت می‌شد و سهم بسیار ناچیزی به ملت ما می پرداختند، ملی ساخت.

وی که شاه بدستور عوامل سیا (کرومیت روزولت) برخلاف قانون اساسی در ۲۳ مرداد ۱۳۳۲حکم عزل وی را صادر ساخت، دکتر مصدق این حکم را رد کرد شاه به همین دلیل از ایران گریخت و به رم فرار کرد. پس از آن عوامل اینتلیجنت سرویس و سیا در تهران بامداد روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دست به شورش علیه دولت ملی دکتر مصدق زدند و خانه این خدمتگذار ملت را غارت کردند و آتش زدند. چند روز بعد دکتر مصدق با چند تن تسلیم دولت غیرقانونی وقت شد.

(محمدرضا) دستور محاکمه دکتر مصدق را به یک دادگاه فرمایشی نظامی صادر کرد. این دادرسی که برخلاف قانون اساسی انجام گرفت وی را به سه سال زندان مجرد محکوم ساختند. وی این سه سال را به بدترین وضع جسمی بسر برد، سپس وی را در ملک شخصی‌اش (احمدآباد) زیر نظر قرار دادند که حق ملاقات با کسی نداشت و به همین دلیل چند سال بعد در تاریخ(۱۴/۱۲/۱۳۴۵) در بیمارستان نجمیه درگذشت و در همان (احمدآباد) ملک شخصی‌اش به خاک سپرده شد. خدا روانش را شاد سازد.

وی چهارمین نخست وزیر و صدر اعظم ایران در یکصد و نود سال اخیر بود که با تحریک عوامل انگلیس و استعمارگران جهان و اطرافیان شاه امثال(اشرف) و (مادر شاه) و بسیاری از بیگانه‌پرستان داخلی که در مجلس، مطبوعات، در بازار و در سیاست بودند با وی و عناصر ملی و دیگر وطن‌خواهان جبهه ملی درگیر شدند. وی طی دویست سال اخیر چهارمین صدر اعظم و نخست وزیر بود که با تحریکات اجانب و خیانتکاران داخلی و شاه، محاکمه شد و به زندان افتاد.

 

 

بدون دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

4 + دو =

خروج از نسخه موبایل