این بار عکس کوروش در ماه؟ نه مرسی!

وقتی عکس خمینی را در ماه کردند، کسی نپرسید این مردک خنگ مرتجع و ضد زن کیست؟ تاریخش چیست؟ چرا یکهو او را مشهور و جزو هویت این مملکت، رهبر و امام جا میزنند؟ خمینی را هم در مسیر مبارزه مردم حقنه کردند. کاری که الان یک جنبش معین سیاسی با کوروش کبیرش میکند.

کورش کبیر کیست؟ همین الان یعنی در قرن بیست و یکم، اگر چنین آدمی زنده بود، طبق روایت دوستدارانش، قهرمان جایی محسوب نمیشد. یک جنایتکار جنگی بود. دستگیرش میکردند و در دادگاه لاهه محاکمه میشد. همین الان اگر به خاطر این آدم، به خاطر اینکه تاج به سرش بگذارند، بچه آدمی که حرف شاه را گوش نکرده، او را دور نینداخته، بگیرند، کودک را بکشند و به عنوان انتقام سر میز پدرش بگذارند که جنازه پسرش را بخورد، نیویورک تایمز مینوشت که ما با یک خاندان وحشی، با سلطنت اراذل و اوباش روبرو هستیم. باور نمیکنید؟ این روایت خود خود هواداران کوروش کبیر است. بفرمایید:

« پس از وضع حمل ماندانا، آستیاگ فرزند دخترش را به یکی از بستگانش به نام «هارپاگ» سپرد و دستور داد که کودک را بکشد. هارپاگ، کوروش‌ کبیر را به یکی از چوپان‌های شاه به نام «میترادات» داد و از او خواست که وی را به دستور شاه به کوهی در میان جنگل رها کند. چوپان کودک را به خانه برد. وقتی همسر چوپان از موضوع باخبر شد، با ناله و زاری به شوهرش اصرار کرد که بچه را نکشد و به‌ جای او، فرزند خود را که مرده به دنیا آمده بود، در جنگل رها سازد. چوپان نظر همسرش را پذیرفت و جسد فرزندش را به ماموران هارپاگ سپرد و به‌جای آن کوروش را نزد خود نگه‌ داشت. زمانی که کوروش به ۱۰ سالگی رسید و همراه کودکان همسالش در حین گله‌داری بازی می‌کرد، دوستانش او را به‌عنوان شاه انتخاب کردند. او در میان بازی، دستور داد یکی از کودکان را تنبیه کنند. پدر آن پسر به نام «آرتمبر» نزد آستیاگ شکایت کرد و ادعا کرد که یکی از بردگان او فرزند درباریان را زده‌ است. کوروش‌ کبیر را نزد آستیاگ فرستادند تا تنبیه شود. شاه با وجود شباهت کوروش کبیر با خانواده خود، باور نکرد که نوه‌اش باشد. شاه، چوپان را تهدید کرد که اگر حقیقت را نگوید، شکنجه خواهد شد و چوپان حقیقت را به زبان آورد. پس از آن، شاه هارپاگ را فراخواند و از او پرسید: «طفل دخترم را که به تو سپرده بودم، چگونه کشتی؟» هارپاگ با دیدن چوپان پاسخ داد که: «پس از آنکه طفل را به خانه بردم، خواستم طوری رفتار کنم که امر تو اجرا شده باشد و قاتل پسر دخترت هم نباشم.» او گفت حالا که طفل زنده است، باید خدا را شکر کرد و ضیافتی داد و از هارپاگ خواست به این مهمانی بیاید و فرزندش را هم همراه بیاورد. بدین ترتیب، که هارپاگ را برای صرف شام دعوت کرد و بدون آنکه او خبردار شود از بدن فرزندش که همسن کوروش‌ کبیر بود، غذایی تهیه کرد و به پدرش داد.»

این سرنوشت کودکی خودش بوده، بابا بزرگش هم که یک کودک را به خاطر او تکه تکه میکند و جلو پدر کودک میگذارد تا بخورد، جزو همین شاهان مفتخر این سلسله بوده است. تازه وقتی خودش هم بزرگ میشود به روایت مورخین معتبر جهان پس از لشکرکشی و غلبه بر ماد اسپیتاماس را کشته و زن او را که آمیتیس نام داشته تصرف میکند. کاری که الان طالبان با دختران خردسال میکند. سرنوشت فرزندانش هم در آدمکشی دست کمی از خود وی ندارد. کوروش صاحب دو پسر به نام‌های کمبوجیه‌ دوم و بردیا و سه دختر شد که دو تن آن‌ها آتوسا، آرتیستونه نام داشتند و سومی احتمالا رکسانا بود. دخترها که طبق معمول لابد کاره ای نبودند چون سلطنت سامانه اسپرمی است. اما کمبوجیه دوم پس از مرگ پدر به‌جای او به تخت شاهی نشست و برادر دیگر خود بردیا را کشت. بعد از جنایات جنگی در مصر در مسیر برگشت به ایران خودش را هم کشت.

خب حالا میشود بگویید چرا مردم را دنبال این بدتر از خمینی جنبش ناسیونالیستی راه می اندازید؟ فرق کوروش کبیر شماها با حضرت علی و حسین و محمد و قاسم سلیمانی آنها چیست؟ فرقش با طالبان چیست؟ اصلن چرا مردم باید دنبال یک مرده در قعر تاریخ راه بیفتند که زنده هم نیست خبرنگاری برود در خانه اش را بزند و بپرسد که آقا چرا شما به زنی تجاوز کردی؟ چرا بابا بزرگت، بچه یک نفر را تکه تکه کرد جلویش گذاشت و مجبورش کرد بخورد؟ همان بابا بزرگی که سر تو تاج گذاشت؟

این جنبش ارتجاع محض است. این جنبش میخواهد به نه گفتن بحق مردم علیه حاکمیت رنگ سلطنتی بزند. قهرمانان ارژنگ داودی ها ، گلرخ ایرایی ها  ، سهیل عربیها، آتنا دائمی ها، اسماعیل بخشی ها، گوهر عشقی ها و… هستند، نه یک مشت وحشی جنایتکار جنگی و ضد زن و ضد کودک!

نویسنده مهرنوش موسوی

بدون دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

2 × پنج =

خروج از نسخه موبایل