نویسنده مقاله : یدی بلدی؛
درروز 31 فروردین ماه تفاهم نامه ای بین وزارت آموزش وپرورش ونیروی انتظامی منعقد گردید که هدف آنرا توسعه همکاریهای آموزشی، اجتماعی، فرهنگی وپیشگیری از آسیبهای اجتماعی وافزایش آگاهیهای اجتماعی اعلام کردند، بدون شک اعزام پلیس به مدارس برای تحقق اهداف این تفاهم نامه نیست زیرا در طی این 46 سال برنامه ریزان آموزش وپرورش هیچگونه برنامه ای برای بهبود وضعیت آموزشی در راستای ارتقای سطح آموزش وپرورش مطابق با دستاوردهای علمی وپرورشی جهان نداشته اند بلکه حضورپلیس درمدارس نشانگر هراس رژیم از اعتراضات احتمالی است چنانکه در خیزش زن ، زندگی ، آزادی دانش آموزان دردوره های راهنمائی ودبیرستان بویژه دختران نقش بزرگی در این خیزش داشتند ومقامات امنیتی وآموزشی دریافته اند که خیزش آینده به مراتب فراگیر تر از گذشته خواهد بود ودانش آموزان این بار با تجربه تر از گذشته وارد عرصه مبارزه خواهند شد از اینرو قصد دارند با حضورنیروی انتظامی در مدارس از پیوستن دانش آموزان به صفوف اعتراضات جلو گیری کنند.
رژیم از آغاز برپائی نظام جمهوری اسلامی در صدد بود که باورهای مذهبی و مقام فوق بشری ولایت فقیه را درجامعه نهادینه کند و برای تحقق این هدف پرجمعیت ترین قشر جامعه یعنی میلیونها دانش آموز را در اولویت قرار داد زیرا دانش آموزان از نظر سنی در موقعیتی هستند که شخصیت وتفکر آنان درحال شکل گیری است وامکان تحمیل ایدئولوژی مذهبی در آنان میتواند موثر باشد از این رو از تمام امکانات در همه عرصه ها استفاده کرده تا باورهای خود را به دانش آموزان القا کنند. در این راستا ابتدا معلمان دگر اندیش را که سد راه تحقق اهداف آنان بود اخراج کردند و خواندن سرودهای اجباری در صبحگاه در مدح خمینی ، با تحریف تاریخ و بزرگ نمائی نقش خمینی ودیگر روحانیون در تحولات اجتماعی و سیاسی و تاریخی درکتابهای درسی و با برگزاری مسابقات ورزشی و هنری بنام رهبران دینی و اجرای مراسم و مناسک مذهبی وتدریس قرآن و زبان عربی درمدارس و نام گذاری مدارس بنام رهبران و امامان تلاش کردند تا ایدئولوژی اسلام و ولایت فقیه پرستی را به دانش آموزان تحمیل کنند اما بعلت اینکه این آموزشها واقدامات با رویدادهای واقعی تاریخی و واقعیات زندگی مردم تطابق نداشت ودانش آموزان که بتدریج به ریا کاری و دورویی رهبران پی برده بودند این آموزشها نتوانست دانش آموزان را به سوی باورهای مذهبی و نصایح ریاکارانه رهبران جذب کند ودانش آموزان نه تنها از این تعالیم پیروی نکردند بلکه موجب رویگردانی از مذهب و نفرت از رهبران گردید.
یکی از شیوه هائی که رژیم در سالهای آغازین انقلاب برای جذب دانش آموزان به کار برد تشکیل “بسیج دانش آموزی بود” با بروز جنگ بین حکومتهای ایران و عراق بعضی از دانش آموزان بخاطر روحیه میهن پرستی جذب بسیج شدند اما بتدریج از بسیج خارج شدند. درماههای اولیه انقلاب با پیشنهاد رجائی و باهنر “امور تربیتی ” در وزارت آموزش وپرورش تشکیل شد که هدف آن یاری رسانی به دانش آموزان و ارتقای سطح آموزشی و اخلاقی دانش آموزان بود اما چون عملکرد این تشکیلات هم پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی بود نه بالا بردن کیفیت آموزشی، به همین علت این تشکیلات هم موفق نبود. درسال 1400هزاران طلبه را به مدارس اعزام کردند تا با موعظه ونصیحت دانش آموزان را “به راه راست” هدایت کنند اما موعظه ها ونصایح طلبه ها هم نتوانست بر باورهای دانش آموزان تاثیر گذار باشد. زیرا دانش آموزان تبعیضات و ستم ها را درجامعه و دردها و رنجهای خانواده خود را درک میکردند که با آموزشهای طلبه ها مطابقت نداشت . این ترفند رژیم و مقامات آموزشی هم به شکست انجامید.
اکنون که برنامه های سه گانه رژِیم برای تسخیر افکار دانش آموزان با شکست مواجه شده مسئولین مرتجع آموزش وپرورش و نیروهای سرکوبگر انتظامی متحد و یکپارچه میخواهند برای جلوگیری از پیوستن دانش آموزان به صفوف خیزشهای مردمی در آینده پلیس را درمدارس مستقر کنند تا پلیس با حضور خود در مدارس با باتوم و گاز اشک آور وگلوله ساچمه ای خیزش دانش آموزان را در همان مدرسه سرکوب کند تا نتوانند به صف معترضین بپیوندند اما مسلما این اقدام جنایتکارانه دربرابر خیزش متحد دانش آموزان نیز باشکست مواجه خواهد شد.
درحالیکه در بلوچستان دانش آموزان در کپر درس میخوانند و در کردستان دانش آموزان پنج کلاس دریک اتاق درس میخوانند و 600 هزار کودک بعلت فقر یا اجبار به کار ، به مدرسه نمیروند و 120 هزار دانش آمور معتاد در کشور وجود دارند، رژِیم عوامفریبانه از بالا بردن سطح آموزشی سخن میگوید.
علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش به هنگام امضای تفاهم نامه با سردار رادان فرمانده نیروی انتظامی اظهار داشتند من سرباز آقای رادان هستم وایشان را شخصیتی محبوب ودوست داشتنی خواند این تعریف از یک فرد سرکوبگر نشانگر فرو مایگی وزیر آموزش وپرورش است .