کودکان کار معنای آرزو را نمیدانند

بمناسبت روز 12 ژوئن روز منع کار کودکان

نویسنده مقاله : یدی بلدی

دریک مصاحبه تلویریونی از یکی از کودکان کار پرسیدند “آرزوی تو چیست؟ ” واودرپاسخ گفت “آرزو  چیه! ” این پاسخ دردناک نشانگر تبعیض عمیق درجامعه از سویی و درد و رنج کودکی فقیر و زحمتکش از سوی دیگرست.
درکنفرانسی که درسال 2004 درسازمان بین المللی کار برگزار شد روز 12 ژوئن بعنوان روز منع کار کودکان نام گذاری شد.  اما طبق آمار حدود 400 میلیون کودک کار در جهان وجود دارد که بیشتر در آسیا وآفریقا و امریکای لاتین به کارهای سخت  مشغولند. درایران بر طبق ماده 79 قانون کارجمهوری اسلامی کار کودکان زیر 15 سال ممنوع است اما مشکلات روز افزون اقتصادی و توزیع نا عادلانه ثزوت موجب شده که کودکان به جای تحصیل درمدارس یا بازی درپارکها وارد بازار بیرحمانه کار کودکان شوند وبرای تامین هزینه های زندگی از بام تا شام به کارهای توانفرسا بپردازند این کودکان نه تنها از تحصیل بلکه از بازیهای و تفریحات کودکانه نیز محروم اند.
انواع کارهای کودکان کار:
1.. ” کودکانی که ضایعات جمع آوری میکنند “، این کودکان درخیابانها و کوچه ها و بیابانهای اطراف شهر و یا سطل های زباله درجستجوی نان خشک، مقوا، روزنامه ، بطری و پلاستیک هستند و غروب خسته و کوفته گونی حاوی دسترنج خود را بر شانه های نحیف خودحمل کرده و با بهای ناچیزی بفروش میرسانند تا لقمه نانی بر سر سفره خالی خانواده بنشانند.
2..”دستفروشان “؛ این کودکان معمولادر خیابانها با التماس عابران را به خرید اجناس خود ترغیب میکنند کالاهای این دسته از کودکان عبارتند از دستمال کاغذی، آدامس، شکلات، شاخه های گل و اسباب بازی.  این کودکان با ابراز التماسهای هر روزه بتدریج اعتماد بنفس خودرا از دست میدهند.
3..”شیشه شویهای اتومبیل “؛ این گروه از کودکان درخیابانها در کنار چراغهای راهنمایی می ایستند وهنگام روشن شدن چراغ قرمز سریعا شروع به شستن شیشه اتومبیلها میکنند وگاهی با تندخویی راننده ها روبرو شده و گاهی مبلغ ناچیزی دریافت میدارند.
4…”گدایان “؛ این دسته از کودکان توسط خانواده های فقیر ویا معتاد وادار به تکدی وگدائی میشوند وبرای جلب ترحم عابران لباسهای ژنده برتن دارند و یا خود را بیمار و معیوب نشان میدهند.
5..”اسارت در باندهای موادمخدر و دزدی”؛ این کودکان اغلب خانواده هایشان معتاد هستند و  بوسیله باندهای قاچاق موادمخدر یا دزدی مورد سواستفاده قرار میگیرند و اغلب این کودکان را معتاد میکنند تا کاملا دراختیار باندها باشند.
6..” اسارت در باندهای فحشا”؛ سرنوشت این کودکان از همه کودکان کار دردناکتر است زیرا افزون بر احساس حقارت در معرض بیماریها قرار میگیرند.
7..” کودکان کولبر”؛  این کودکان در سرمای سخت از کوههای صعب العبور میگذرند وخطراتی مانند اصابت گلوله ، دستگیری، و سقوط از کوه آنان را تهدید میکند. در سال 1401 دو برادر کولبر 15و 16 ساله به نامهای آزاد و فرهاد درنزدیکی مریوان براثر سرما درمیان برفها جان دادند.
8..”کودکان کار در کوره پز خانه ها”؛ این کودکان معمولا با خانواده ها  درکوره پز خانه ها کار میکنند این کودکان درکوره پزخانه ها از حمام وسرویس بهداشتی و بازیهای کودکانه محروم اند.
9..”کودکان نوازنده”؛  این کودکان که معولا از اعضای یک خانواده هستند در خیابانها با نواختن انواع آلات موسیقی هزینه های زندگی را تامین میکنند. این کودکان که دارای استعداد هنری در موسیقی هستند بجای آموزش در هنرستانهای موسیقی درخیابانها برای امرار معاش ساز مینوازند.
10..”کارهای متفرقه”؛ عده ای از کودکان به کارهایی مانند واکس زدن، فال گرفتن، وزن کشی مشغولند.  یکی از کودکان “وزن کش” در حکومت عدل اسلامی که مورد تجاوز قرار گرفته بود دربیمارسانی درگذشت.  این خبر دردناک نشانگر این واقعیت است که کودکان کار افزون بر فقر از عدم امنیت نیز آسیب می بینند.
کودکان کار این قربانیان بی عدالتی هنگامیکه ازخیابانها عبور میکنند و ویترینهای رنگارنگ فروشگاهها را می بینند و بوی مطبوع غذا را از رستورانها حس میکنند و همسالان خود را در اتومبیلها مشاهده میکنند دچار حسرت و سرخوردگی میشوند و غروب با تنی خسته به کلبه های حقیرانه خود میروند.  شب با هزاران حسرت و آرزو میخوابند و صبح بیرحم تر از دیروز درمیان سرما و گرما برای لقمه ای نان راهی خیابان بیرحم میشوند.

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

هفت + هفده =