نویسنده:کامران چاه تل (ترکیه)
تحولات جدی سیاسی، پیش از هر چیز نیازمند شناخت مسئله، طراحی مدل، خلق میدان مشترک و حفظ اخلاق سیاسی است. هر کوششی که با هدف گفتوگو، بازسازی اعتماد و همگرایی میان نیروهای جمهوریخواه آغاز شود، بنا به ذات خود دموکراتیک، باز و قابل نقد است؛ اما نقد، آنگاه معنا دارد که دارای منطق، پیشنهاد جایگزین، و فهمی از ساختار سیاسی باشد—نه با فحش و ژستهای مجازی و نمایشنامههای «خودمحورانه».
ما امروز شاهد نوعی تلاش نابالغانه برای فروکاستن حرکت جمهوریخواهان به یک طرح «بیاعتبار و فئودالی» هستیم؛ بدون ارائه حتی یک مدل اجرایی، بیآنکه سابقهای از ساختار یا کنش جدی در میان باشد.
بیایید دقیق شویم:
۱. تحلیل گامبهگام: از تئوری تا اجرا
پروژه «همگرایی جمهوریخواهان» نه یک شوآف رسانهای، بلکه بر پایهی:
منشور اخلاقی اولیه،
مدل باز برای عضویت طیفهای متکثر،
تقسیم وظایف اجرایی با امکان چرخش در مسئولیت،
و فراخوان برای ایدهها و طرحهای جایگزین
شکل گرفته است؛ و هر مرحله از آن، مستند، مشارکتی و قابل ارزیابی است.
ادعای ساختار «رانتی یا فئودالی» وقتی خندهدار است که مدعیانش حتی یک سند پیشنهادی، نقشه راه یا مدل جایگزین عرضه نکردهاند. نقد بدون آلترناتیو، نمایش اعتراض نیست ، پنهانکاری بیعمل است.
۲. تحلیل روانشناختی: از حسادت تا روانپریشی سیاسی
رفتارهای اخیر از سوی برخی افراد، بیش از آنکه سیاسی باشد، واکنشهای روانیست به حذفشدگی خیالی. فردی که بدون دعوت و بدون طرح قبلی، وارد جلسهای میشود و توقع دارد بیتدارک، سکان به او سپرده شود، نه دغدغهمند بلکه «اسیر توهم مأموریت شخصی» است.
ادبیات سخیف و نمادهای بصری توهینآمیز (مثل نمایش انگشت وسط)، نه از سر تحلیل بلکه از نشانههای سندرم عدم بلوغ سیاسی، خودبزرگبینی جبرانی و درماندگی در مدیریت ناکامیهای گذشته است.
نیشِ عقرب، از سر دشمنی نیست؛ اقتضای طبیعت مسمومش است.
۳. بررسی عملکرد: آنچه نکردهاند، آنچه تخریب میکنند
آنهایی که امروز ژست «مصلح طردشده» میگیرند، در طی سالیان نه ساختار ایجاد کردهاند، نه پیوند پایدار ساختهاند، نه حتی در لحظات بحران، توان بسیج اجتماعی یا سیاسی داشتهاند. کارنامهی آنان، دفترِ سفیدِ نیات ادعایی است.
و امروز، چون دیگر گوش شنوایی نیست، تریبون تهدید میشود.
۴. دفاع از مدل جاری: نه فرقه، نه رانتی، نه ژنسالار
کنفرانس جمهوریخواهان، دعوتی است از همه، و متعلق به هیچ گروه خاصی نیست. حضور زنان، جوانان، اقلیتها، کنشگرانِ بدون پیشینهی حزبی، نشانهی آن است که این حرکت، در حال پوستاندازی است.
آنان که این ساختار باز را «غیردموکراتیک» میخوانند، یا تعریف دموکراسی را در حلقهی خودیها خلاصه کردهاند، یا تحملِ بازی برابر در میدان مشارکت را ندارند.
۵. نتیجهگیری نهایی: پاسخی به شورش ناپختهگان
آنکه جز «خود» را نمیبیند، سیاست را ملک شخصی پنداشته است. آنکه به جای طرح، به ناسزا پناه میبرد، فاقد زبان گفتگوست. آنکه حضورش فقط با تخریب دیگران معنا مییابد، نه کنشگر بلکه مانع است.
اما مهمتر آن است که پروژهی ما به افراد گره نمیخورد؛ به اندیشه و عمل گره خورده است. ما از هیچ نقدی نمیهراسیم؛ اما در برابر نیشهای مسموم، سکوت نخواهیم کرد.
با زبان علم، با اخلاق سیاست، با هوشیاری جمعی، راه خود را میرویم.
و آنکه از درون زهر میپراکند، نه دشمن ما، بلکه زندانی خویش است.
شنبه /۲۸/ژون/۲۰۲۵