زهرا سادات ابراهیمی، فعال مدنی، خطاب به زانیار مرادی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام که اخیرا پدرش اقبال مرادی، در پنجوین کردستان عراق، هدف حمله تروریستی قرار گرفت و جان باخت، نامهای نوشت.
زهرا ابراهیمی در نامهای که نسخهای از آن در اختیار کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی قرار گرفت به زانیار مرادی گفت “نامهای که به مادرت نوشتی را خواندم و تمام قد به احترامت ایستادم”
خانم ابراهیمی در بخشی از نامه گفت: “طلوع صبح صادق نزدیک است صبحی که با خورشید زیبای انسانیت دلهای همه مان روشن میشود.”
متن کامل نامه زهرا سادات ابراهیمی:
در کشوری زندگی میکنی که کُرد بودن جرم است و بایستی تاوانش را داد و سنی بودن جرمی مضاعف، و وای به روزگارت اگر در برابر ظلم کمر خم نکنی. تو و خانواده ات هر سه جرم را دارید پس وای به حالتان.
نامهات را خواندم، نامهای که خطاب به مادرت نوشته بودی و تمام قد به احترامت ایستادم، زیرا که در تک تک کلماتت جای پایی از کینه و انتقام ندیدم. مگر میشود که سالیان سال در بند ظلم اسیر بود سالیان سال سایه طناب دار بر سرت سنگینی کند سالیان سال بدور از خانواده باشی و ناگهان خبر قتل پدر را بشنوی، اما در پی انتقام نباشی؟؟؟ که صد البته جز این هم انتظار نمیرفت. تو اینقدر بی کینه و دشمنانت به همان نسبت سرشار از کینه و غضب و نفرت!!!
این خشم غیر قابل توصیف نشان از سرسختی خانواده مرادی ست که تا پای جان از مرام و عقیده خود دفاع میکنند و سر تسلیم فرود نمیآورند و همین ایستادگی است که خشم دشمنانتان را بیشتر و بیشتر میکند، خشمی که صد البته نشان از سرضعف است.
هر شب که سر بر بالین گذاشتی بدون امید به دیدن طلوع دوباره خورشید، اما قدمی از عقیده ات پا پس نکشیدی، دشمنانت را خشمگین کرد. هر بار که در بازجویی ها تسلیم نشدی خشمشان را صد افزون کرد، و هر زمان که تن به اعترافات اجباری ندادی از شدت خشم به جنون کشاندی شان، و بارها و بارها ضعف و زبونی شان را به رخ کشیدی. و اینبار با سفارشی که به دایه گیان کردی: « حال که جسم پدر از میان ما رفته است به خاطر او و آرمانهای والایش همچون گذشته چون کوهی استوار مأمن خواهرم باش و نگذار کینه و انتقام در وجودش پرورده شود زیرا که رویای جهانی زیبا، با اعدام و انتقام محقق نمیشود» و اینچنین بزرگمردی و انسانیت را به کمال رساندی. درست است که همه ما در کشوری زندگی میکنیم که حتی روزهایش همچون شب تار و سیاه است اما طلوع صبح صادق نزدیک است صبحی که با خورشید زیبای انسانیت دلهای همه مان روشن میشود.
زهرا سادات ابراهیمی-چهارشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۷
«زانیار مرادی»، زندانی سیاسی کُرد، فرزند «اقبال مرادی» متولد ۶۶ ساکن شهر «مریوان»، در ۱۴ مردادماه ۱٣٨٨، توسط نیروهای «اداره اطلاعات شهر مریوان» بازداشت شد و به بازداشتگاه «ستاد خبری اداره اطلاعات شهر سنندج» منتقل شده است.
او پس از تحمل شکنجههای جسمی و روانی، به «بند ۲۰۹ زندان اوین» منتقل گردید و پس از نزدیک به یک ماه و نیم حبس، بدون برخورداری از حق ملاقات و تماس با خانواده در «شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران» به ریاست «قاضی صلواتی» و به اتهام “قتل پسر امام جمعه مریوان” و “عضویت در حزب کومهله” محاکمه و به اعدام محکوم شد. اعتراض این زندانی به حکم صادره، بینتیجه بوده و در ۱٨ تیرماه ۱٣۹۰، پس از بررسی پرونده از سوی «دیوان عالی کشور» این حکم تایید و یک روز پس از آن به «دایره اجرای احکام زندانی رجایی شهر کرج» ابلاغ شد.
زانیار مرادی طی نامهای سرگشاده در رثای پدرش متنی را منتشر کرد و سپس خطاب به مادرش دست به قلم برد.
اقبال مرادی ۵۷ ساله پدر زانیار مرادی، زندانی سیاسی کُرد محکوم به اعدام، فعالیتهای حقوق بشری موثری در رابطه با لغو مجازات اعدام و حمایت از زندانیان سیاسی را در کارنامه فعالیتهای خود داشت. پیکر بیجان این فعال سیاسی اهل مریوان، حوالی ساعت ۲۳:۳۰ سهشنبه شب ٢٧ تیرماه۱۳۹۷، در اطراف رودخانه پینجوین شناسایی شد که به گفته شاهدان عینی «بر روی بدن اقبال مرادی اثر سه گلوله دیده میشود.»