بیانیه فعالین صنفی دانشگاه تهران در اعتراض به حضور نمایشی روحانی در دانشگاه

فعالین صنفی دانشگاه تهران در پی حضور نمایشی حسن روحانی در دانشگاه تهران بیانیه ای منتشرکردند.

در ادامه متن کامل این بیانیه آمده است:

تفاوتی ندارد کدامیک از صاحب منصبان پشت درهای بسته سالن های همایش نشسته باشد.
تفاوتی ندارد راجع به حقوق شهروندی داد سخن برانند یا از مزه شیرین عدالت حرف بزنند. پاسخ حاکمان به همکلاسی ها و رفقایمان که همپای طبقه کارگر علیه نابرابری فریاد سر دادند بازداشت، انفرادی و زندان بوده است. حنای هیچ یک از سیاستمداران برای ما رنگی نداشته و ندارد. تاریخ همواره گواه این دیوار سنگی است که حائلی است میان ما و آنها. ما روی تلی از حرمان و فقر و خون ایستاده ایم. آنان رو در روی ما چکمه بر گلوی فرودستان می فشارند.

اما همپای سرکوب همواره مقاومت جریان دارد. در فضای رخوت و خفقان حاکم بر دانشگاه در سال های آغازین دهه ۹۰، این غریو سرخ فعالین صنفی بود که جانی دوباره به دانشگاه بخشید. جریانی که از نخستین روز، مستقل از تمامی وابستگان جناح های قدرت در همبستگی با سایر اقشار اجتماعی از کارگران و معلمان گرفته تا زنان، کشاورزان و بیکاران علیه تهاجم سیاست های اقتصادی و اجتماعی ای که زندگی طبقات فرودست را نشانه رفته اند، برخاست.

امروز دانشگاه یک بنگاه تمام عیار اقتصادی است. دولت فعلی چون وارث راستین دولت های پیشین خود با ابزار سیاست های تجاری سازی، پولی سازی و خصوصی سازی، در پی آن است که دانشگاه را به ملکی انحصاری برای یکه تازی طبقه حاکم بدل سازد. ظهور انواع و اقسام دانشگاه های پولی، هزینه های سرسام آور تحصیل در دانشگاه های دولتی، کاهش سهمیه دانشجویان روزانه، طرح و بسط روز افزون قوانین تبعیض آمیز جنسیتی، ایجاد گزینش های آموزشی برای حذف ساکنان استان های پیرامونی و محدودیت آفرینی برای اقلیت های قومی و مذهبی، ادعای آموزش رایگان و همگانی را به دروغی بزرگ بدل ساخته است.

از سوی دیگر سیاست های تنبیهی و کنترلی جدید نیز که به شدیدترین شکل در شیوه نامه انضباطی اخیر تبلور یافته است، در کنار فشارهای فزاینده بر وضع معیشت دانشجویان، اجزای مختلف بسته ای است که دولت حسن روحانی در شش سال اخیر برای تعرض به حیات دانشجویان در نظر گرفته است. این قوانین حتی در زمینه پوشش و زندگی فردی فضای کنترلی شدیدی را بر دانشگاه حاکم ساخته است. در چنین شرایطی دانشگاه بیش از هرچیز به یک نهاد اداری، مالی و امنیتی تبدیل شده که نقشی جز ایجاد اعتبار و وجهه برای حاکمان ندارد.

در این وضعیت، فضای تشکل های رسمی موجود نیز عملا مکمل بسته سیاست های دولت است. وقتی تشکلهای به اصطلاح دانشجویی، تاریخی عجین با منتفعین از استثمار و سرکوب دارند و همزمان از حقوق، شان و منزلت کارگر دم می زنند، علیه آموزش کالایی بیانیه می دهد و ناگهان در سایه نقد آموزش کالایی می خزند، دم خروس عیان می شود. نمی توان شریک دزد بود و رفیق قافله. نمی شود از یک سو در جبهه سیاستمدارانی ایستاد که سیاستهایشان کارگران هفت تپه‌ها، فولادها و هپکوها را به خاک سیاه نشاند، صندوق های بازنشستگی را به ورشکستگی کشاند و در همه عرصه ها ویرانی بر ویرانی آفرید و از سوی دیگر شعبده بازانه، دهان به انتقاد از همین سیاست ها گشود. این بازی های فریبکارانه مدتهاست برنده ای جز صاحبان قدرت ندارند. از این رو با صدای رسا می گوییم: دانشجویان فعال در این تشکلها بدانند نقد آموزش کالایی و سایر سیاست هایی که در پی تشدید نابرابری هستند، با نفی بنیادین وضع موجود در هم تنیده است. برای ما بسیاری از دانشجویان فعال شده در این تشکل ها ماهیتی متفاوت از نفس وجود این تشکل ها و روابط ساختاری و حزبی آن ها دارند اما اگر نقد نابرابری در تمام عرصه های اجتماعی مبناست، این دانشجویان باید پیش از هر چیز علیه موجودیت و تاریخ این تشکل ها و علیه بهره مندی آنها از امکان هایی که به قیمت سرکوب جریان های مستقل به دست آمده، به پاخیزند.

دانشجویان!
تاریخ ما را قضاوت خواهد کرد. در زمانه ای که رنج تنوره می کشد و انسان آواره می شود، در زمانه ای که حاکمیت سوار بر هیولای بازار همه جا را در می نوردد، بسیاری از دانشجویان در انفعالی سیاسی، خزیده در فردیت حریص و سردرگم خویش به دنبال بیرون کشیدن گلیم خود از این آب گل آلود اند. با این حال، سعادت امری جمعی است چنانکه نگون بختی. این آوازه ای است که باید مدام در گوشمان طنین بیاندازد. این مسئولیت اجتماعی ما است که بی تفاوت نباشیم. مسئولیت اجتماعی ماست که بی قرار باشیم! که ما هنوز هم، شادان و پایکوبان فریاد بر می آوریم: مقاومت، زندگی ست؛
خواه زندانی در چشم انداز باشد، خواه دانشگاه .

منبع: شورای صنفی دانشجویان کشور

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

بیست − 7 =