ما، حافظه‌ی تاریخی، آنها

سپهرداد گرگین: بسیاری از متخصصین منصف و منطقی علوم اجتماعی، روانشناسان اجتماعی،  تحلیلگران مسائل تاریخی و متفکرین سیاسی ما در این موضوع اتفاق نظر دارند که به طور کلی و در مجموع ایرانیان در ادوار مختلف تاریخی از خود نشان داده‌اند که دارای حافظه‌ی تاریخی ضعیف و در بعضی مقاطع حساس تاریخی به طور وسیع دارای عدم حافظه‌ی تاریخی هستند!

بررسی علل و عوامل عدم حافظه‌ی تاریخی خود بحثی است مفصل و چند جانبه که جا دارد در این زمینه روشنفکران ما بیشتر به آن بپردازند که در این زمینه هم کم‌کاری‌ها و نواقص بسیار است؛ اما به طور کلی و در جمع اگر بخواهیم به این عوامل و علل بپردازیم باید از وجود دیکتاتوری‌های پادشاهی، هجوم و کشتار و جنگ‌های خارجی و قتل‌عام‌ها و کتابخانه‌سوزی‌ها و بی‌سوادی عمومی و عدم بالا بودن سرانه‌ی مطالعه‌ی کتابخوانی در جامعه و فقر معیشتی و به طور کلی فقر فرهنگی به طور اختصار یاد کنیم! البته این عوامل و علل تاثیرات به ماسبق بر روی هم داشته‌اند و به روایتی یکی دیگری را تعمیق کرده و یا دیگری آن یکی را به وجود آورده است!

این که چگونه می‌توان با این معضل بزرگ ملی – تاریخی مبارزه کرد و آن را حداقل در دورانی که زندگی می‌کنیم کاهش داده و یا از بین برد، همچنین موضوعی است تخصصی و نیاز به همکاری‌های جمعی روشنفکران و آگاهان جامعه دارد و در این میان اگر دولتی دلسوز و مردمی بتواند به وجود آمده و آن را به صورت سیستماتیک درآورد شاید بتوان گفت جهش بزرگ اجتماعی یا همان رنسانسی را که همه در انتظارش هستیم شکل داده و یا حداقل رونداش را شدت بیشتری خواهد داد!

تا اینجای قضیه را داشته باشید، اما هدف از این مقدمه، پرداختن به مطلبی است که سرکار خانم فریده‌ی دیبا شهبانو و همسر محمدرضا شاه پهلوی تحت عنوان اعلامیه‌ی حمایت از مبارزات اخیر مردم ایران در خیزش و قیام سراسر ایران که در این روزهای آغاز زمستان سال ۱۳۹۶ خورشیدی انتشار داده‌اند می‌باشد!

ایشان در این اعلامیه این گونه خطاب به ملت ایران آغاز می‌کنند که:

ملت عزیز ایران؛ نزدیک به ۳۹ سال است که یوغ بیداد و فساد بر گردن می‌کشید و…

در همین آغاز جمله‌ی اعلامیه متوجه می‌شویم که گویا کشور ایران قبل از ۳۹ سال پیش کشور گل و بلبل و زیبایی و رفاه و جامعه‌ای انسانی بوده است و اکنون به همت ملایان از گور تاریخ بازگشته‌ی اسلامی به این روز نشسته است که از نظر فساد و جنایت و عقب‌ماندگی علی‌رغم ثروت سرشارش در لیست آخرین کشورهای بدبخت جهان قرار دارد!

گویا این تسلسل تاریخی و علل و عوامل دوران قبل از ۳۹ سال نبوده است، که به ناگهان این رژیم از وسط زمین و آسمان در ایران ظهور کرده و سیستم قبلی هیچ‌گونه تقصیری در این تسلسل تاریخی نداشته است!

بدین جهت و برای آگاهی نسل جوان و نسل‌های آینده و در جهت تقویت حافظه‌ی تاریخی‌مان اجازه بدهید تا کالبدشکافی مختصری بر روی این اعلامیه داشته باشیم!

این که شروع بیداد و ستم و بدبختی ملی از ۳۹ سال پیش به این طرف اعلام می‌گردد اگر نگوییم که یک مرد رندی سیاسی دنیای سیاست باشد! می‌تواند به عنوان یک کوشش در جهت تحمیق ملی و گرد و خاک پاشیدن به آنچه که قبل از ۳۹ سال پیش این ملت کشیده است تلقی گردد! این یعنی فریب دادن اذهان برای آنچه را که منجر به این انقلاب (۱۳۵۷ خورشیدی) شد! این، به طور خلاصه یعنی فریب و دروغ تاریخی و حافظه‌ی ملی!

با شناختی که من از این خاندان و شخص ایشان دارم ایشان تنها همدردی‌اش با ملت شریف ایران این است که می‌خواهد جایگاه گذشته‌اش را بازیابد! جایگاه تشریفات و برو و بیاهای شاهانه! خانم فرح دیبا اگر کوچکترین صداقتی داشت در تربیت فرزندش رضا پهلوی که رویاهای پادشاهی در ایران را دارد چنان کوشا می‌گشت که لااقل صداقت از خود نشان داده و در پیشگاه خلق ایران به اشتباهات پدرش اعتراف کرده و در جهت دلجویی از کسانی که تحت کشتار و پیگرد ساواک و دستگاه جهنمی کنترل و اداری آن زمان بودند برمی‌آمد!

خانم فرح دیبا و آقای رضا پهلوی کوچکترین صداقتی در ۳۹ سال گذشته از خود نشان نداده‌اند! انسانی که صداقت دارد با مطرح ساختن و باز کردن و تحلیل اشتباهات سیاسی و اداری زمان شاهنشاهی در ایران و عذرخواهی از پیشگاه ملتی که نخست وزیر منتخبش را (چه بد، چه خوب) دکتر محمد مصدق با یک کودتا از کار برکنار و زندانی و خانه‌نشین ساختند! از امضای اعدام وزیر مردمی دکتر فاطمی و کشتار افسران وطن‌پرست حزب توده و دیگر احزاب و به وجود آوردن سازمان جهنمی ساواک برای تعقیب و شکنجه و کشتار آزادی‌خواهان و بستن دفاتر سیاسی احزاب و اجازه‌ی فعالیت، تنها به یک حزب (رستاخیز)، تا بستن دهان‌های دانشجویان و نویسندگان و روشنفکران مخالف که هدفشان سربلندی و آزادی و خوشبختی ایران و ایرانی بود و باز گذاردن راه برای مرتجعین مذهب شیعه و مماشات با اسلامی‌ها و انواع و اقسام کمک کردن به آنها تا حد تضییق به دیگر ادیان از جمله بهائیان! همه و همه مسائلی بودند که این مادر و پسر می‌توانستند از جانب آن پادشاه مستبد از این دنیا رفته، از توده‌های خلق دلجوئی کرده و در جهت روشنگری راهکارهای آتی برای فردای ایران و ایرانی کمکی کرده باشند! حتی عنوان کردن این که کشتن و اعدام کار اشتباهی بوده خود یک قدم به پیش می‌بود که دریغا کوچکترین کلامی در این زمینه ایراد نکردند!

از بین بردن حافظه‌ی تاریخی مگر شاخ و دم دارد!؟ کافی است در مورد گذشته حقیقت را نگفت یا تحریف کرد و یا به اشتباه معرفی نمود! تاریخ ۲۵۰۰ ساله‌ی پادشاهی ما پر است از این که سلسله‌ای آمد و در مورد سلسله‌ی قبل یا دروغ گفت یا سکوت کرد و یا ادامه داد و یا آتش زد و کشت و سوزانید و خاکستر فراموشی بر روی خاکستر فراموشی اضافه نمود!

مگر چگونه بود که سلسله‌ی صفویه با کشتارهای وسیع و درنده‌خوئی وحشی‌گری‌های مذهبی در سطح میلیونی مردم را از سنی مذهبی به شیعه گری مجبور ساخت و به محض برآمدن سلسله بعدی کسی از مسئولین سلسله بعدی در آن مورد چیزی نگفت و چیزی ننوشت!

بله این گونه است که امروزه نسل جوان به علت درگیری برای بقا مادی و تامین زندگی از مطالعه دور می‌ماند و شیادان سیاسی‌ای هم چون خانم فرح دیبا و آقای رضا پهلوی برای رسیدن به زندگی شاهانه‌ی گذشته‌ی خود آغاز تمام بدبختی‌های امروزه‌ی مردم را از ۳۹ سال پیش محسوب می‌کنند و به خورد نسل جوان می‌دهند! نسل جوان از حاشیه‌نشینی و بدبختی‌های سیاسی اجتماعی اقتصادی ایرانیان در زمان محمدرضا شاه بی‌اطلاعند و تعدادی فریب‌خورده از این که رژیم فعلی نسبت به رژیم قبلی صدها برابر بیشتر ظلم و ستم می‌کند، آرزوی بازگشت رژیم پادشاهی را فریاد می‌زنند! هنوز به شخصه از یاد نبرده‌ام مارگزیده‌ای در سیستان و بلوچستان به انتظار مرگ نشسته بود چون نزدیکترین فاصله بیمارستان، دورتر از فاصله‌ی زمانی مرگش بود! و اینان در بگیر و ببند ساواک و اشرافیت خود غرق بودند!

بگذریم که اساسن سیستم پادشاهی یک سیستم مفت‌خوری است که تابه‌حال با هزار و یک ترفند از جمله وحدت ملی و چارچوب کشور و نگاهداری مرزها و تخمه و نژاد پاک و… ۲۵۰۰ سال است که به خورد ما داده‌اند، اما در حدی که پادشاه و اطرافیانش  هم در کارهای تولیدی و خدمات اجتماعی و برابری سطح زندگی و رفاه در حد همه‌ی توده‌ها باشند و تن لش و بیکاره نباشند می‌توان موضوع را مورد تعمق قرار داد!

سرکار خانم فرح دیبا و آقای رضا پهلوی، با این روشی که شما در پیش گرفته‌اید، حضور و دخالت شما در سیاست زندگی مردمانمان نه تنها کمکی نیست، بلکه مانعی جدی بر سر راه مبارزات مردم ایران و در جهت گمراهی و تشتت انسجام گروهی مردم ایران عمل می‌کند! حال اگر رضا پهلوی به طور جدی سیاست جمهوری‌خواهی را دنبال می‌کرد و مردم را برای تعیین نظام به آینده نامعلوم حواله نمی‌داد باز هم جای تامل و تعمق برای مردم آگاه بود که بتوانند ایشان را در صفوف خود متحمل گردند! اما با وجود عدم کمک و همکاری با مردم‌دوستان و ایران‌دوستانی که مخالف نظام پادشاهی هستند نه تنها نشان می‌دهید که ایران‌دوستی‌تان هم قابل بحث و سوال‌برانگیز می‌باشد! بلکه با گرد و خاک پاشیدن‌تان بر گذشته‌ی ایران در زمانی که شما بر مسند قدرت سوار بودید کاری جز تحمیق توده‌ها و از چاه به چاله افتادنشان انجام نمی‌دهید!

آیا توده‌ها یا باید در چاه باشند و یا در چاله؟ آیا راه سومی برای آنان نمی‌توان متصور بود!؟ آیا زمانی که اندیشه‌های مترقی قرن بیست و یکمی کمونیسم انسانی که زندگی شاد و خوشبخت و پر از رفاه را برای همه حتی شما که مسببین بدبختی‌های گذشته بوده‌اید و مسئولین امروزه‌ی جمهوری اسلامی که در خیانت و جنایت سهیم نبوده‌اند می‌خواهد! و اداره کردن کشور را با تکیه بر آخرین تحولات کامپیوتری و اطلاعاتی و تکنولوژیکی نه به صورت فردی که به صورت شورائی حتی در حد انتخاب شورای ریاست جمهوری و شورای عالیه‌ی قضات در امور قضائی و شورای مطبوعات و مدیاها به عنوان چهارمین قوه‌ی اداری کشور و اعمال مکانیزم‌های کنترل قدرت و ثروت که در دست تعدادی متمرکز نگردند! که این همه را اندیشه‌ها و مانیفست کمونیسم انسانی برای ایران و ایرانی مدرن قرن بیست و یکم می‌خواهد، آیا باید اینها را رها ساخت و سازمانی مفت‌خور به نام پادشاهی و سلطنت را به مردم حقنه ساخت!؟

واقعن چقدر باید بشری خودخواه و راحت‌طلب و کوتاه‌فکر بود که تنها دغدغه‌اش پادشاه شدن و موروثی ساختنش برای فرزندانش باشد!؟ چقدر باید کوتاه‌فکر بود تا تصمیم برای نسل‌های آینده بگیریم که مجبور به تحمل فرزندان پادشاه امروز باشند!؟

خانم فرح دیبا، آقای رضا پهلوی، هر چقدر که چشم خود را بر روی واقعیات ببندید یا بخواهید آن را وارونه جلوه بدهید باید یاد بگیرید و بدانید که تاریخ قاضی بی‌رحمی است و قضاوتش را در مورد شما به خوبی انجام خواهد داد! به نام و برای همین ایرانی که می‌گویید برایتان مقدس است، شما را فرامی‌خوانم که در جلوی مبارزات مردم ایران و به عنوان رهبر خود را قرار ندهید که باعث چنددستگی صفوف مبارزان می‌گردید! شما را فرا می‌خوانم که برای همین ایران عزیزتان خاک بر روی تاریخ ایران نپاشید و تخریب حافظه‌ی تاریخی را ادامه ندهید! خرابی ایران در امتداد منطقی خرابی زمان شاه است!

 

اشاره: مسوولیت محتوای نوشتارها و مقاله‌های ارسالی، بر عهده نویسنده است و گذار (سامانه دموکراسی و داد)، دیدگاه‌ها و آرای مطرح شده در محتوای مطالب را ارزش‌گذاری نمی‌کند. هدف این سامانه مهیا کردن تریبونی آزاد برای بیان آرا و دیدگاه‌های مختلف در راستای گذار از حاکمیت اسلامی به دموکراسی است.

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

20 − 18 =