حق پناهندگی، رویای رو به زوال !!! – به مناسبت فرارسیدن روز بیستم ژوئن روز جهانی پناهندگان

به دنبال جدیدترین امار پناهندگان در جهان بودم که به اخرین امار در تاریخ ۱۹ ژوئن ۲۰۱۹ رسیدم . کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل اعلام کرده بود که  شمار کسانی که به واسطه جنگ، درگیری و ترس از پیگرد در کشورهای مختلف جهان آواره شده‌اند، از مرز ۷۰ میلیون نفر گذشته است و  این بالاترین آماری بود که این نهاد در تمام هفت دهه فعالیت خود ارائه میداد .

شمار کسانی که به طور اجباری ناچار به ترک محل زندگی‌شان و آواره شده‌اند، تقریبا به ۷۰ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر می‌رسد. این یعنی – دو میلیون آواره بیشتر از سال قبل شده است. با دیدن این امار و ارقام و شنیدن اخبار و حوادث فاجعه بار پناهجویان در گوشه و کنار دنیا – به واژه های در غربت مانده  احساس مسئولیت و احترام به کرامت و منزلت والای انسانیت که خیلی وقته  در دنیای ما گم شدند   و فقط به شعارها ی که تنها بوی گنداب منافع شخصی و سیاسی میدادند فکر میکردم  . شمار آوارگانی که سازمان ملل گزارش کرده دو برابر آمار ۲۰ سال پیش بود  مطابق این آمار یعنی هر روز حدود ۳۷ هزار نفر به تعداد آوارگان اضافه می‌شود.

تو دل این امار – سهم ایرانیانی که از ظلم و بیداد حکومت فاسد و جنایت کار جمهوری اسلامی مجبور به ترک وطن شدند  ودر نقاط مختلف جهان  آواره کشورهایی دیگر بودند – تنها  ۴ در صد بود . تازه اون هم در کشوری مثل مالزی که تو امار تاریخ گذشته اش حتی نامی از پناهجویان ایرانی هم نبرده بود .

هنوز چند هفته از آغاز انتشار ویروس کرونا نگذشته بود که سازمان بین المللی مهاجرت و کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، روز  ۱۷ ماه مارس جاری،‏ برنامه اسکان مجدد پناهجویان را به منظور جلوگیری از شیوع بیماری کرونا به صورت موقت به حالت تعلیق در آورد.

با آغاز بحران  کرونا و قرنطینه خانگی در کشور مالزی هم ، با  کاهش چشمگیر فعالیت سازمان یو ان روبرو شدیم . کمک های بشردوستانه به طرز چشمگیری کاهش پیدا کرد و  پناهجویان در وضعیتی بحرانی تر و نگران‌کننده رها شدند. پناهجویان مالزی هم از تشدید بحران کرونا و افزایش رنج و درد پناهجویی در امان نبودند .

با تعطیل شدن اماکن عمومی و اداری در این کشور بیش از ۴ ماه است که  پناهجویانی که بر حسب نیاز و اجبارمشغول بودند –  کارشان را از دست دادند و به این ترتیب ان  حقوق ناچیزی که دریافت میکردند هم قطع شد . نداشتن پشتوانه مالی – نومیدی – یاس و ماندن در خانه وبلاتکلیف نشستن و  قرنطینه بودن  – در برابر چشمان گریان کودکان گرسنه و آه جانسوز جوانان در راه مانده و دردمند  . و این بلاتکلیفی در کنار تمام رنجهای بی هویتی و بیکاری – فاجعه تلخ بیماریها ی افسردگی و نگرانی را در بین کودکان و زنان بطور ویژه افزایش داد . و این سیکل بیمارگونه همچنان زیر سایه وحشت بحران کرونا همچنان تکرار میشه و ادامه داره

بیستم ژوئن رو در ذهنم برای چندمین بار مرور میکنم  : روز جهانی پناهنده، روزی است که کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد تلاش می‌کند به جهانیان یادآوری کند میلیون‌ها انسان پناهنده که مجبور به ترک خانه خود شده‌اند، با چه مشکلاتی روبرو هستند. کلمه مشکلات  برای من واضح و شفاف تر از پیش معنا میشه  : مشکل بدون هویت و ماندن در برزخ بلاتکلیفی– مشکل دور افتادن از حقوق اولیه انسانی و شهروندی – مشکل نداشتن امنیت شخصی و اجتماعی – مشکل بهره نبردن کودکانمان  از آموزش صحیح و نبود  بهداشت و درمان مناسب برای نیازمندان و مهمترین مشکل – بی توجهی  به درد بی درمان آوارگی و در شمار ادمهای زنده بحساب نیامدن و مدام گفتن و گفتن و گفتن

و با خودم تکرار میکنم  – تا کی باید از مشکلات گفت و نوشت و خوند – تا کی باید فریاد بکشی و فریادرسی نباشه – تا کی میشه این وضعیت رو ادامه داد  . تا کی میشه به امید شعارهای انساندوستانه و سالی یکبار بنشینی و ببینی و هیچ اقدامی انجام نمیشه .

اگر چه در امار به شمار نیامدیم . اگر چه بارها از مشکلات گفتیم و فریاد کشیدیم و گوش شنوایی نبود . اگر چه تعدادمان کم باشد اما از همینجا اعلام میکنم که ما اینجا هستیم و نفس میکشیم . فقط زنده ایم .

من صدای پناهجویان در مالزی هستم  که همچنان در انتظار پاسخ  سازمانی نشسته است    که  هدف اولیه آن   ، حراست از حقوق و سلامتی پناهندگان است . و در من  کسی با طعنه میپرسه  : کدام حراست – کدام حقوق – کدام سلامتی !!!

به قلم: مریم مرادی

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

یازده − 2 =